-
شنبه 02 تیر 1397
-
11:25
-
847 بازدید
آموزش نشانه م
مادر بادام
م مامانی
م زیر درخت نشسته بود و بافتنی میبافت. كلاغی از راه رسید. روی شاخهی
درخت نشست و پرسید: “توی این هوای گرم، چرا بافتنی میبافی”؟
م لبخند زد و گفت: “بالآخره كه هوا سر میشود!”
كلاغ گفت:” وا… چه حرفها! و پرید و رفت”.
م باز هم بافت و بافت. سیبی از شاخهی درخت كنده شد، افتاد
روی دامن م و پرسید: “توی این هوای گرم،كی لباس بافتنی می پوشد؟”
م لبخند زد و گفت: “بالآخره یكی پیدا میشود كه بپوشد!”
سیب لپهای تپلش را باد كرد و گفت: “چه چیزها! و قل خورد و رفت”.
م باز هم بافت و بافت. باد از راه رسید. توی گوش م پیچید و گفت :
” به به … چه قدر قشنگ میبافی ! خسته نباشی!برای كی میبافی؟”
م لپهایش قرمز شد. سرش را پایین انداخت و گفت:” برای م كوچولو،
آخه من دارم مامان میشوم!”
ژاكت كوچكی را كه بافته بود توی دستهای باد گذاشت.
باد هوهو هاها خندید و گفت:” مباركه… مبارك!”
شهر نشانه م
تدریس نشانه " م "
اسمت چیه؟ چی هستی؟ کدوم نشانه هستی؟
چرا این شکلی هستی؟ کمر خمیده هستی؟
م م م م هستم من " م " آخر هستم
آخر اسم پرچم بدون غم نشستم
در شهرک الفبا دو شکل زیبا هستم
من " مـ " غیر آخر هستم اول وسط نشستم
مادر می آید با سام در دستش دارد بادام